هویت ملی، بهمثابه محور اصلی انسجام یک ملت، نقش تعیینکنندهای در بقای فرهنگی، سیاسی و امنیتی جوامع دارد. بدون برخورداری از هویت ملی، یک ملت نمیتواند حقوق خود را بهدرستی مطالبه کند، چه رسد به آنکه از منافع و امنیت ملیاش دفاع نماید. نمونهی بارز آن، مقاومت ملت اوکراین در برابر تجاوز روسیه است. اوکراینیها با تکیه بر هویت جمعی و ملی خود، و با گردآمدن حول پرچم و نمادهای مشترک، توانستند در برابر تهدیدی بزرگ ایستادگی کنند. در مقابل، ملتهایی مانند سوریه، عراق یا لبنان که فاقد انسجام ملی و وحدت هویتی بودند، در برابر بحرانها فروپاشیدند. در این کشورها، درد یک بخش از جامعه برای بخشهای دیگر اهمیت نداشت و همین بیتفاوتی، راه را برای مداخله و بهرهکشی خارجی هموار کرد. جهانیشدن یا جامعهی باز، زمانی به نفع یک ملت است که آن ملت از موضع استقلال و اقتدار فرهنگی وارد تعامل جهانی شود، نه از موضع ضعف. جهانیشدن بدون ریشهداشتن در هویت ملی، تنها به تقلید، وابستگی و در نهایت تحقیر میانجامد. بنابراین، ملتهایی که بیمهابا و بدون تأمل به استقبال «جهانیشدن» میروند، بدون آنکه بنیانهای فرهنگی، تاریخی و ملی خود را مستحکم کرده باشند، خود را در معرض خطر ذوب در امواج بیچهرهی جهانی قرار میدهند؛ چیزی که نه تنها به سود آنان نیست، بلکه هویت و آیندهشان را نیز تهدید میکند.